0

ادعاهای عجیب متجاوز؛ ندامت، مشاوره و ازدواج در یک ماه!

– اخبار اجتماعی –

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، این پرونده چنان دردناک و تکان‌دهنده است که نوشتن درباره آن دشوار است. ماجرا به پسری 27 ساله بازمی‌گردد که در 12 سالگی قربانی تعرض از سوی یکی از اقوام نزدیک خود شده بود. این تجربه تلخ، اما مسیر زندگی او را به سمتی تاریک هدایت کرد.

این فرد در 17-18 سالگی (سال 1395) تصمیم گرفت تجربه تلخ خود را بر فرد دیگری تکرار کند. او در پارک دانشجو طعمه‌ای یافت و به او تعرض کرد، اما بلافاصله شناسایی و دستگیر شد و به زندان افتاد. به گفته خودش، پس از آزادی از زندان در سال 1400، این تجربه برایش درس عبرت نشد و بار دیگر با هدف قرار دادن پسران 10 تا 15 ساله، به اعمال مجرمانه خود ادامه داد.

ماجرا زمانی آشکار شد که پرستاران یکی از بیمارستان‌های تهران در معاینه یک پسربچه به تجاوز مشکوک شدند و موضوع را به کارآگاهان پلیس آگاهی اطلاع دادند. تحقیقات پلیس و بررسی‌های خانواده کودک تأیید کرد که این پسر قربانی تعرض شده است. با پیگیری‌های پلیس، متهم شناسایی شد و در نهایت به 5 مورد کودک‌آزاری و تعرض اعتراف کرد.

این خبر روز گذشته به سرعت در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد. کارآگاهان پلیس آگاهی تصمیم گرفتند متهم را در برابر خبرنگاران قرار دهند تا با افزایش آگاهی عمومی، از بروز چنین حوادثی پیشگیری کنند و مردم از جزئیات این پرونده مطلع شوند.

روایت حضور متهم در برابر خبرنگاران

ساعت 9 صبح، متهم با لباس آبی راه‌راه پلیس آگاهی، همراه با یک مأمور، پله‌های ساختمان عملیات پلیس آگاهی تهران را بالا می‌آید تا در برابر خبرنگاران قرار گیرد. برخلاف تصور، او نه خجالت‌زده بود و نه تلاشی برای پنهان کردن چهره‌اش کرد. با آرامشی غیرمنتظره مقابل دوربین‌ها ایستاد و حتی برای ضبط فیلم‌ها همکاری کرد.

بازداشت ابلیس تهران به‌اتهام آزار و اذیت شیطانی کودکان

برخی خبرنگاران از سر ناراحتی و بغض، حرف‌هایی به او زدند، اما او واکنشی نشان نداد. مأمور پلیس، متهم را به اتاق اداره شانزدهم پلیس آگاهی هدایت کرد. او مقابل دوربین‌ها و لوگوهای رسانه‌ها قرار گرفت و سعی کرد کوتاه، تک‌کلمه‌ای، و رسمی صحبت کند. چند بار به او تذکر داده شد که راحت‌تر و بدون تکلف سخن بگوید، اما او همچنان به همان شیوه ادامه داد.

سؤالم را مطرح کردم: «آیا خودت هم تجربه‌ای مشابه کاری که با این کودکان کردی داشته‌ای؟» پاسخ داد: «بله، در کودکی، وقتی 12 ساله بودم، یکی از اقوام نزدیکم به من تعرض کرد.» مکثی کرد، نفسی عمیق کشید و ادامه داد. پرسیدم: «و حالا خواستی انتقام بگیری؟» بلافاصله گفت: «انتقام نه، اما می‌خواستم تجربه کنم.»

از او پرسیدم: «تو قبلاً هم این کار را کرده بودی و به زندان رفتی، چرا باز ادامه دادی؟» پاسخ داد: «بله، به زندان رفتم، اما درس عبرت نشد. خواستم کارم را ادامه دهم.» حرفش را قطع کردم و پرسیدم: «تا کی می‌خواستی ادامه بدهی؟» گفت: «حدود یک ماه پیش تصمیم گرفتم دیگر ادامه ندهم. حتی به روان‌شناس مراجعه کردم و چند جلسه مشاوره رفتم. بعد از آن تصمیم گرفتم ازدواج کنم. با یک خانم عقد موقت کردم و زندگی می‌کردم، اما لو رفتم و پلیس دستگیرم کرد.»

جزئیات شیوه عمل متهم

اتاق پر از خبرنگارانی بود که هرکدام سعی داشتند سؤال متفاوتی مطرح کنند، اما حساسیت پرونده در انتشار چنین مطالبی باعث شد به توضیحات پلیس بسنده کنم. سرهنگ نثاری، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی، درباره شیوه عمل متهم توضیح داد: «این فرد با پوشیدن لباس مأموران شهرداری، کودکان را فریب می‌داد و به منزل خود می‌برد. سپس با دادن کیک‌هایی که حاوی قرص‌های خواب‌آور بود، آن‌ها را بی‌هوش می‌کرد و مرتکب تعرض می‌شد.»

از متهم پرسیدم: «اگر بچه‌ها مقاومت می‌کردند، با آن‌ها درگیر می‌شدی؟» پاسخ داد: «نه، فقط آن‌هایی را که حرف‌هایم را باور می‌کردند و همراهم می‌آمدند به خانه می‌بردم. با کسی درگیر نشدم.»

یکی از مأموران پلیس افزود: «متهم از رفتارهای خود با کودکان فیلم و عکس تهیه کرده و در فضای مجازی منتشر می‌کرده است.» متهم حرف پلیس را قطع کرد و گفت: «فقط در تلگرام خودم ذخیره می‌کردم تا بایگانی کنم.» پرسیدم: «چرا چنین کاری کردی؟» پاسخ داد: «بعداً می‌نشستم و این فیلم‌ها را تماشا می‌کردم.»

 

.

 

سعی کردم در فضایی آرام و به‌دور از هیاهو با او گفت‌وگو کنم تا شاید نکته جدیدی بگوید، اما او همان حرف‌های قبلی را تکرار کرد. سؤالم را تغییر دادم: «اگر کسی با فرزند خودت یا یکی از اقوامت چنین کاری می‌کرد، چه درخواستی از مقام قضایی داشتی؟» پاسخ داد: «می‌خواستم اشد مجازات برای او اجرا شود.» پرسیدم: «یعنی چه؟» گفت: «او را بکشند، چون بچه‌ها واقعاً اذیت می‌شوند.»

سؤال‌های بی‌پاسخ و ذهن آشفته

متهم باید به دادسرا منتقل می‌شد و دیگر زمانی برای ادامه گفت‌وگو باقی نماند. ذهنم درگیر سؤال‌هایی بی‌پاسخ بود: آیا اگر این فرد خود قربانی تعرض نبود، باز هم مرتکب چنین اعمالی می‌شد؟ اگر دستگیر نمی‌شد، آیا در آینده هم به این کار ادامه می‌داد؟ در مسیر بازگشت به خبرگزاری، با یکی از مشاوران حوزه کودک تماس گرفتم تا شاید بتوانم پاسخ‌هایی برای آرامش ذهن خودم بیابم، اما ابعاد دردناک این پرونده همچنان ذهن هر شنونده‌ای را آشفته می‌کند.

گفت‌وگو با مشاور کودک درباره عوامل روان‌شناختی کودک‌آزاری؛ نقش والدین چیست؟

با فاطمه قاسمی، مشاور کودک و بازی‌درمانگر، صحبت کردم؛ از او می‌پرسم: «آیا می‌توان گفت چون این فرد در کودکی قربانی تعرض شده، حالا حق دارد چنین رفتاری با دیگران داشته باشد و رفتارش توجیه‌پذیر است؟» او پاسخ می‌دهد: «برای پاسخ به این سؤال که آیا آسیب‌های دوران کودکی این فرد باعث رفتار فعلی او شده یا نه، باید نکته مهمی را در نظر بگیریم. برخلاف تصور رایج، نمی‌توان گفت اکثر افرادی که در کودکی آزار دیده‌اند، در آینده به آزارگر جنسی یا فرد مبتلا به پدوفیلی تبدیل می‌شوند. با این حال، عوامل خطر خاصی وجود دارد که در موارد نادر می‌تواند گرایش‌های جنسی یا انحرافات را در برخی افراد تقویت کند.»

حرفش را قطع می‌کنم و می‌پرسم: «چه مشکلاتی ممکن است این گرایش را ایجاد کند؟» توضیح می‌دهد: «یکی از این عوامل، تجربه رفتارهای جنسی پرخطر است. این افراد ممکن است با اختلالاتی در هویت جنسی مواجه شوند، رفتارهای تکرارشونده و آسیب‌زا از خود نشان دهند، یا ترکیبی از این مسائل را تجربه کنند. البته اگر این فرد درمان می‌شد، احتمالاً به این مرحله نمی‌رسید.

نکته دیگر درباره تهیه عکس و فیلم از کودکان است. با توجه به اینکه متهم قصد تهدید کودکان را نداشته، چند احتمال وجود دارد: 

نخست اینکه این تصاویر می‌توانند فانتزی‌های جنسی او را ارضا کنند و نقش محرک جنسی داشته باشند. دوم، برخی افراد به‌صورت وسواس‌گونه اقدام به جمع‌آوری آرشیو یا کلکسیون‌سازی جنسی می‌کنند. سومین احتمال، ارتباط با فضای “دارک‌وب” یا گروه‌های پنهانی در پلتفرم‌هایی مثل تلگرام است. این گروه‌ها برای افراد مبتلا به چنین اختلالاتی همدلی کاذب ایجاد می‌کنند و باعث می‌شوند احساس کنند تنها نیستند. این اشتراک‌گذاری تصاویر می‌تواند نوعی تقویت اجتماعی منحرفانه باشد، عذاب وجدان آن‌ها را کاهش دهد، و به آن‌ها این تصور را بدهد که رفتارشان عادی است.»

از این مشاور کودک می‌پرسم: «نقش والدین در برابر کودکی که مورد تعرض قرار گرفته چیست؟» او پاسخ می‌دهد: «آسیب‌های اجتماعی و فردی ناشی از تعرض به کودکان غیرقابل‌انکار است. آسیب‌های فردی شامل اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، و احساس گناه و شرم می‌شود. کودکان اغلب خود را مقصر می‌دانند و این احساس گناه و شرم یکی از دلایلی است که باعث می‌شود سکوت کنند و والدین متوجه ماجرا نشوند. از منظر اجتماعی، اگر این کودکان درمان نشوند، ممکن است دچار اختلالات جنسی نامتناسب با سن خود شوند، به خودآزاری یا دیگرآزاری روی آورند، یا رفتارهای پرخطر جنسی از خود نشان دهند.»

او می‌افزاید: «مهم‌ترین وظیفه والدین، جدی گرفتن رفتارهای کودک است. نباید سکوت کودک را نشانه امنیت او دانست. بسیاری از کودکان به دلیل ترس، خجالت، یا تهدید، سکوت می‌کنند. والدین باید نسبت به هرگونه تغییر رفتاری در کودک حساس باشند، زیرا این حساسیت می‌تواند به شناسایی به‌موقع مشکل و درمان آن کمک کند. نقش کلیدی والدین، قطع زنجیره آسیب است. آن‌ها با آموزش تربیت جنسی مناسب به کودکان می‌توانند از بسیاری از آسیب‌ها پیشگیری کنند. اگر برخی از این کودکان قربانی‌شده آموزش‌های لازم را دیده بودند، شاید فریب چنین افرادی را نمی‌خوردند.»

منبع : تسنیم

 

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *