به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، طوفانهای گرد و غبار در سالهای اخیر به یکی از معضلات جدی ایران تبدیل شده است. این پدیده نهتنها زندگی روزمره میلیونها ایرانی را مختل کرده، بلکه بر سلامت، اقتصاد و محیط زیست کشور نیز تأثیرات مخربی گذاشته است.
عمده گرد و غبار کشور ما نه در داخل کشور بلکه از منشأ خارجی نشئت میگیرد. اگرچه کانونهای داخلی نیز در این زمینه بیتأثیر نیستند اما سهم عمده گرد و غباری که ایران را فرا میگیرد، از کشورهای همسایه جنوب و جنوب غربی بهویژه عراق، سوریه و صحرای عربستان میآید. علاوه بر همسایههای جنوبی، در شمال شرق و جنوب شرقی کشور هم با مشکل مواجه هستیم و گرد و غبار برخاسته از صحرای قرهقوم ترکمنستان و کشورهای پاکستان و افغانستان کشور را احاطه کرده است.
به گفته رئیس ستاد ملی مقابله با گرد و غبار، بر اساس مطالعهای که در سال 1397 انجام شده، وسعت کانونهای داخلی 34.6 میلیون هکتار است. این در حالی است که در اطراف کشور ما 270 میلیون هکتار مناطق غبارخیز وجود دارد که به 8 کانون عمده تبدیل شده و این 8 کانون توانایی تولید 146 میلیون هکتار غبار با غلظت زیر 10 میکرون دارند. این مقیاس به خوبی نشان میدهد که گرد و غبار خارجی چه از نظر مساحت و چه از نظر غلظت, تأثیرگذاری به مراتب شدیدتری از طوفانهای گرد و غبار داخلی دارد.
ضمن اینکه غبار خارجی میانگین اندازه پایینتری از ذرات داخلی دارد که این ذرات ریزتر پیامدهای بهداشتی شدیدتر, ماندگاری بیشتر و غلظت بیشتری دارند. به عنوان مثال یک طوفان داخلی ممکن است 3 یا 4 ساعت طول بکشد اما ماندگاری طوفان گرد و غبار ناشی از کانونهای خارجی میتواند تا 48 ساعت باشد.
چندی پیش، صدیقه ترابی؛ سرپرست معاونت محیط زیست انسانی سازمان محیط زیست از حداقل زمان 20 ساله برای مهار کانونهای گرد و غبار صحبت کرده و گفته بود که “برای مدیریت کانون خارجی گرد و غبار تا 20 سال زمان نیاز است چراکه اعتمادسازی، مشارکت، رد و بدل کردن اطلاعات و عبور از چالشها در تعامل با کشورهای همسایه زمانبر است.” این حرف خانم ترابی با انتقاداتی از سوی مردم در فضای مجازی همراه شد اما باید بگوییم که این صحبتها اگرچه تلخ اما کاملاً واقعی است!
چرا حداقل 20 سال برای مهار کانونهای خارجی گرد و غبار زمان میخواهیم؟
نخستین دلیل را باید تغییرات اقلیمی و تشدید گرمایش جهانی دانست؛ در دهههای اخیر هرسالی که میگذرد شاهد گرمتر شدن تابستان هستیم و هرساله رکورد جدیدی از گرما در جهان ثبت میشود در کنار آن میانگین بارش بهویژه در منطقه خاورمیانه نیز کاهش پیدا کرده است.
این موضوع نشان میدهد که تغییرات اقلیمی نهتنها متوقف نشده و سازگاری و تطابقی با آن بهویژه در کشورهای منطقه ما که عموماً کشورهای درحال توسعه هستند انجام نشده، بلکه شدت این تغییرات نیز درحال افزایش است و این درحالی است که کشورهای منطقه که یا درگیر جنگ بوده یا با فقر دست و پنجه نرم میکنند و یا جزو کشورهای صادرکننده نفت هستند و قصدی برای کاهش گازهای گلخانهای که به طور مستقیم با شدت تغییرات اقلیمی و گرمایش جهان ندارند، آمادگی نیز برای سازگاری یا کاهش اثرات آن ندارند.
دلیل دوم درگیری اکثر کشورهای منطقه با فقر و یا جنگ است؛ درحالی که کشورهای اروپایی به دور از تنشهای منطقهای درحال سرمایهگذاری برای توسعه سوخت پاک، خودرو برقی، انرژیهای تجدیدپذیر و… هستند، تنشهای خاورمیانه تمرکز کشورهای این منطقه را به سمت مسائلی ازجمله درگیری با گروهکهای تروریستی، درگیریهای قومی و قبیلهای و… برده است. در این میان فقر نیز بیتأثیر نیست و باعث شده تا عمده بودجه کشورهای در درآمدزایی و توسعه اقتصادی متمرکز شود که در نتیجه سرمایهگذاری در بخش توسعه انرژی پاک، بهبود کیفیت سوخت، احیای تالابها و… انجام نمیشود.
تا زمانی که این مسائل در اکثر کشورهای منطقه ما حاکم باشد، نمیتوان توقع داشت که تالابی احیا شود و حقابه آن به جای کشاورزی که مستقیماً با معیشت مردم در ارتباط است به تالابها برسد تا دیگر کانونی برای برخاستن گرد و غبار نباشند.
نکته سوم سیاستهای مغرضانه کشورهای منطقه در قبال یکدیگر است. به عنوان مثال ترکیه با سدسازی بر روی دجله و فرات باعث خشکی این رود در کشورهای عراق و سوریه شده و تالابهای این دو کشور را به کانون گرد و غبار تبدیل کرده است. همین موضوع باعث شده تا کشور ما نیز تحت تأثیر سوریه و عراق، در معرض طوفانهای گرد و غبار قرار بگیرد. ترکیه در ارس نیز با محصور کردن بیش از 60 درصد آب این رودخانه در داخل مرزهای خود، دشتهای شمال غرب کشور ما را با مشکل مواجه کرده است.
مورد دیگر، کشور افغانستان است که به گفته مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست با انحرافی که در مسیر طبیعی رودخانه هیرمند برخلاف تمام اصول و قواعد عرفی و حقوقی ایجاد کرده، باعث شد که این سیلابها به شورهزار گودزره برود و هامون تشنه مانده و تبدیل به کانون گرد و غبار شود. افغانستان همچنین با احداث کانال «قوش تپه» قصد انحراف در مسیر طبیعی رودخانه آمودریا را دارد که این اقدام آنها با اعتراض کشورهای آسیای میانه مانند ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان همراه شده است.
این موارد نشان میدهد که مهار کانونهای گرد و غبار خارجی کار یک روز و دو روز نیست و شاید در بهترین حالت به همان 20 سالی که خانم ترابی اشاره کرده، نیاز داشته باشد. اگرچه سازمان حفاظت محیط زیست در چندسال اخیر اقدامات خوبی را جهت ایجاد صندوق منطقهای گرد و غبار، همگرایی کشورها، برگزاری نشستهای تخصصی چندجانبه و دوجانبه با کشورهای منطقه انجام داد اما با وجود این تلاشها هنوز منتج به نتیجه نشده و حتی به گفته رئیس ستاد ملی مقابله با گرد و غبار کار با دو کشور عراق و سوریه که روابط نزدیکتری با ما دارند نیز معطل مانده است.
راهکار چیست؟
قطعاً نمیتوان در چنین شرایطی دست روی دست گذشت تا گرد و غبار کشور را درنوردد و قطعاً علاجی لازم است؛ در این رابطه، محسن موسوی خوانساری؛ دکترای تاسیسات آبی و فعال محیط زیست به تسنیم میگوید: باید از مهار کانونهای داخلی شروع کنیم؛ در کنار کانونهای خارجی که مرتباً به آن اشاره شده, کانونهای داخلی نیز تأثیر بسزایی دارند و بیشتر مشکل ما در رابطه با این کانونهاست.
وی ادامه داد: بسیاری از تالابهای کشور ما وضع نامطلوبی دارند و به کانون تولید گرد و غبار تبدیل شدهاند. در سند توسعه سوم, چهارم, پنجم و ششم مرتباً به موضوع تأمین حقابه تالاب و اصلاح الگوی کشت در اراضی اطراف تالاب اشاره شده اما عملاً در 30 سال اخیر توجهی به این موارد نشده است و افزایش مصرف آب در کشاورزی کاری کرد که حقابه تالاب به کشاورزی تعلق گرفت و در نتیجه بسیاری از تالابهای ما خشک و تبدیل به کانون گرد و غبار شدند.
این کارشناس خاطرنشان کرد: ما باید با پرداخت حقابه تالابها و اصلاح الگوی کشت کانونهای گرد و غبار داخلی را مهار کنیم و با انجام این کار جدیت خود را برای مهار طوفانهای گرد و غبار به کشورهای همسایه نشان دهیم. ما باید در زمینه آب دیپلماسی فعالی داشته باشیم و نشستهای کشورهای مشترک حوضه آبریز را به طور مداوم تشکیل دهیم. دیپلماسی آب و مهار ریزگردها نیاز به زمان دارد و باید نتیجه اقدامات خود را در چندین سالهای آینده ببینیم.
منبع خبر : خبرگزاری تسنیم
نظرات کاربران