0

درباره بیانیه ۱۱۰ نفره اصلاح‌طلبان| روزنه‌گشایی با رجوع به اصلاح و فاصله‌گذاری با رادیکالیسم

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، در روزهای گذشته انتشار نامه 110 نفر از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب در فضای مجازی خبرساز شد؛ در این نامه که میان آنها از چهره‌های قدیمی جریان اصلاحات مانند غلامحسین کرباسچی، الهه کولایی، الیاس حضرتی، حمیدرضا جلایی‌پور و احمد شیرزاد تا جوانترهایی همچون شهاب طباطبایی، مجید فراهانی، بهاره آروین و چهره‌های دانشگاهی حضور داشتند، سخن از روزنه‌گشایی برای انتخابات اسفندماه شده است. 

 

این بیانیه درحالی صادر شد که چند هفته پیش جبهه اصلاحات در راهبرد انتخاباتی خود اعلام کرد ‎اصلاح‌‌طلبان نمی‌توانند در این انتخابات شرکت کنند و دلیل این ادعا را غیر رقابتی و غیر مؤثر دانستن انتخابات برشمردند.

با این وجود در بیانیه اخیر 110 نفره آمده است: «از رهبران و تشــکل‌ها و نهادهای سیاســی و مدنــی اصلاح‌گرا، شــخصیت‌های ملــی و گروه‌های مرجع و روشــنفکران، فعالان مدنی و سیاسی، متنفذان شبکه‌های اجتماعی آنلاین و آفلاین دعوت می‌کنیم در انتخابات 1402 زمینه‌ســاز حمایت از ائتلافــی از نامزدهای میانه‌رو در حوزه‌هایی که نامزد باکیفیتی برای رقابت مانده شوند و از شهروندان دعوت کنند تا با نگذشتن از «حق رأی‌»شان، در این حوزه‌ها به نامزدهای این ائتلاف رای بدهند.»

این بیانیه 110 امضایی، تاکنون با واکنش سرد جبهه اصلاحات روبه‌رو شده است؛ آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات که ریاست وی منتقدان فراوانی دارد، در نشست خبری هیئت رئیسه جبهه اصلاحات ر واکنش به این بیانه، در مقام دفاع از موضع خود برآمده و نوشت: «موضع جبهه اصلاحات، برآیند خردجمعی اعضای آن بود که با بیش از 33 رأی به تصویب رسید. در استان‌ها هم‌تکلیف مشخص بود و اینکه مرکز برای سایر مناطق تعیین تکلیف نکرده نیز، برآیند همین مشی دموکراتیک حاکم بر جبهه اصلاحات بوده است.»

اگرچه بیانیه اخیر را بسیاری تلاش کردند تا منافی موضع جبهه اصلاحات تفسیر نکنند اما باید گفت این تلاش برای روزنه‌گشایی بیش از آنکه به‌دنبال روزنه‌ای برای مشارکت در انتخابات باشد، به‌دنبال روزنه‌ای در جریان اصلاحات و خارج کردن آن از انفعال و به‌نوعی ستیز با پیرسالاری در این جریان است. 

این نامه را می‌توان امتداد همان نامه‌ای دانست که 100 فعال سیاسی اصلاح‌طلب در خردادماه سال 97 به خاتمی نوشتند؛ در آن نامه آمده بود جریان اصلاحات، 21 سال پس از دوم خرداد هنوز از سامان سیاسی متناسبی برخوردار نیست و با انتقاد از قدرت گرفتن «بروکرات‌ها و محافظه‌کاران» در شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، خواستار تغییر ترکیب این شورا و تشکیل «نهاد ملی اصلاحات» شده بودند و هشدار داده‌ بودند که در صورت بی‌توجهی به این توصیه‌ها «بیم آن می‌رود که حتی نام و اعتبار خاتمی نیز در انتخابات آینده «برای جذب آرای مردم موثر نیافتد!»

خاتمی؛ درگیر و دار مشارکت و انفعال

بعد از انتشار این بیانیه، سید محمد خاتمی که پیشتر همراستا با جبهه اصلاحات قدم برمی‌داشت، در دیدار با مجمع ایثارگران اصلاح‌‌طلب تلاش کرد از موضع منفعل به موضع فعال وارد شود و گفت: «در مسئله انتخابات هم باید از انتخابات دفاع کرد چرا که انتخابات راه رسیدن به یک نظام مردمی مردم سالاری است که می تواند خیر مردم را تامین کند و مردم در آن احساس رضایت کنند؛ هم دنیای مردم را بهتر کند و هم آنها که اهل آخرت هستند احساس کنند که در این دنیا می توانند مسیر آخرت خود را، بدون آنکه مزاحم کسی شوند و بدون اینکه کسی مزاحم آنها شود طی کنند.»

جبهه اصلاحات و رهبری این جریان بعد از انتخابات سال 98 دچار نوعی بی‌عملی و انفعال شد که دلایل‌ آن نیاز به واکاوی و ریشه‌یابی دارد؛ یک سوی این ماجرا را باید در عملکرد دولت روحانی دانست که شخصیتی متعلق به جناح راست سنتی با حمایت اصلاح‌طلبان دو دوره بر کرسی ریاست‌جمهوری نشست ولی در تحقق وعده‌های عمومی و همچنین مطالبات جریان اصلاحات ناکام ماند؛ از سوی دیگر فراکسیون امید مجلس نیز نتوانست کارنامه موفقی از خود به جای بگذارد و دست آخر جریان اصلاحات به این نتیجه رسید که در انتخابات 98 بنا را بر سکوت بگذارد.

در انتخابات 1400 نیز علی‌رغم حضور عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده در جمع کاندیداها، جبهه اصلاحات که ناشی از عملکرد حسن روحانی خود را بازنده این میدان می‌دانست تصمیم گرفت سکوت را ترجیح دهد اما در کنار این سکوت چهره‌های اصلی این جناح پای صندوق آمدند. در حقیقت، راهبری جریان اصلاحات از یک سو منویات جبهه اصلاحات را سرلوحه قرار می‌دهد و از سوی دیگر حرف از قهر نکردن با صندوق رأی می‌زند؛ وضعیت فعلی خاتمی را می‌توان همچون انتخابات مجلس نهم دانست که اصلاح‌طلبان از مشارکت در انتخابات سرباز زده و به‌نوعی آن را تحریم کردند اما روز انتخابات خاتمی سر از یکی از شعب اخذ رأی در دماوند سردرآورد؛ از زمان انتخابات مجلس نهم تاکنون رئیس دولت اصلاحات در همه انتخابات‌ها اگرچه شرکت کرده است اما مشارکت وی سینوسی بود. 

یک بار با «تکرار می‌کنم» به حمایت تمام قد از لیست 30 نفره در انتخابات 94 پرداخت اما 4 سال بعد اعلام کرد از هیچ لیستی حمایت نمی‌کند؛ در انتخابات 1400 پای صندوق آمد و درحالی‌که اطرافیان وی گفتند به همتی رأی داده است اما نخواست تا صریحاً از او حمایت کند. در حقیقت موضع خاتمی تابع رفتار رادیکال‌های اصلاحات است؛ او با عدم مشارکت فعال در دوره قبل خواست دل رادیکال‌ها را نشکند و هم با رفتن پای صندوق نمایش دهد به صندوق رأی بعنوان راه‌حل مشکلات اعتقاد دارد؛ رفتار خاتمی در طول همه این سالها -حتی از زمان دوره ریاست‌جمهوری- تابعی از عملکرد طیف رادیکال بوده است و او نتوانسته مستقلاً جریانی که زاییده پیروزی وی در دوم خرداد 76 بود را حمایت و رهبری کند. حتی جایی هم که مشارکت فعال داشت (مانند 94 و 96) زمانی بود که رادیکال‌ها مطمئن از پیروزی، او را به برای حمایت تمام قد و بدون شرط و شروط هل دادند. 

خاتمی در آخرین سخنرانی خود در دانشگاه تهران در سالگرد 16 آذر در کسوت رئیس‌جمهور(همان سخنرانی معروف که حامیانش او را هو کردند) گفت، دوران من به سر آمد و اگر بنای طلبکاری باشد من طلبکارم. رئیس جمهور اسبق از برخی اصلاح‌طلبان که به خاطر جوزدگی تجربه مشروطه را تکرار کردند گله کرد و به مدعیان اصلاح‌طلبی نیز توصیه می‌کند تا دیر نشده بنشینند و به نقد از خود بپردازند.

از توصیه آن روز خاتمی قریب دو دهه می‌گذرد اما جریان اصلاح‌طلبی که می‌توانست از ظرفیت عظیم رای دوم خرداد برای توسعه کشور و ریل‌گذاری استفاده کند، با جو زدگی و رادیکال کردن فضا ایده فتح سنگر به سنگری که سرمی‌داد نه تنها با شکست مواجه شد بلکه خودش سنگر به سنگر از شورای شهر گرفته تا مجلس و دولت را از دست داد و از آن زمان تاکنون نه تنها شخص خاتمی به نقد خویش نپرداخته بلکه اطرافیان وی هنوز همانها هستند که به قول او تجربه دوم خرداد را همچون مشروطه به شکست منجر کردند. 

منبع خبر : خبرگزاری تسنیم

برچسب‌ها:

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *